موغان سئسی

وبلاگ خبری تحلیلی

موغان سئسی

وبلاگ خبری تحلیلی

ضمن احترام به همه ی کسانی که به اندازه ی «وُسعِ»خود برای شهرستان «پارس آباد» زحمت کشیده و می کشند؛ باید اذعان نمود علی رغم همه ی استعدادهای انسانی،اقتصادی،فرهنگی و تاریخی و جغرافیایی نهفته و یا «رانده شده»از این شهر! امروزه پارس آباد، شهری بی سر و ته!است که در سایه تنگ نظری، سوء مدیریت ،حاکمیت فرصت طلبان و تفکرات ایلی و طایفه ای تنها بر طول و عرض جغرافیایی آن افزوده شده است و طبیعت و زیبایش بیش از پیش تخریب شده و اثری از یک شهر خوش سیما و پر طمطراق در آن دیده نمیشود.
از این رو تمام تلاش مدیریت وبلاگ به عنوان عضو کوچکی از جامعه خبرنگاری و پل ارتباطی میان شهروندان و مسئولان، جهت دریافت انتقادات، پیشنهادات و راهکارهای آنان در راستای توسعه و پیشرفت منطقه و استفاده از ظرفیتها و پتانسیل های بکر این منطقه در خدمت شهروندان عزیز میباشد.

۲۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


پستی برای تلگرام 

(یادداشتی از دکتر مالک رضایی به شیوه طنز )


کاندیدای ذهمین دوره مجلس شورای اسلامی از استان اردبیل:


خلاصه،تو همین فکر بودم که به جوانان تلگرام بگویم که بچه ها، این روش درست گفتگوی علمی نیست و.... که ناگهان دیدم یکی از آنها «وینستون چرچیل» را با خَر وخورجینش، وارد بحث کرد.هر چی از بیوگرافی و نوشته ها وگفته های آن مرحوم و تاریخ جنگ جهانی اول ودوم ،کپی کرده بود،یکجا ریخت روی صفحۀ تلگرام .بی انصاف اصلا مجال نداد من هم چیزی بگویم.


چندی پیش، برای جستجوی مطلبی در دنیای اینترنت بودم که به یکباره، گذرم به فضای مجازی تلگرام افتاد .

عجب دنیایی است،این تلگرام ، واتس آپ و....

همۀ اندشمندان عالم را از عمق تاریخ وپهنۀ جغرافیا، گرد هم می آورند و در مقابلت به صف می کنندتا برایت سخنرانی کنند،عین بلبل .

از «هراقلیت» تا «کنفوسیوس » واز«شکسپیر» تا «گارسیا مارکز»هرچه از تاریخ وادبیات وفلسفه میدانند،می ریزند پیشت.بار کن ببر،هر چقدر که دلت می خواد.

سقراط به افلاطون گفت و او به«گزنفون» که چنین وچنان و....

آخرش چی؟هیچ.خَر ما ازکُرّه گی دُم نداشت.

هر کسی از هرجا و موضوعی که دلش می خواهد وارد گفتگوست. جغرافیا را با تاریخ پاسخ می دهند وفیزیک را با متافیزیک ،آزاد آزاد.

 خلاصه، هیچ ترتیب وآدابی مجوی،هر چه می خواهد دل تنگت بگوی.

کپی و فور وارد کن به هرجایی که می خواهی.به همین راحتی!در انتها هم، ربط وبی ربط ،نیم بندی به مطلب اضافه کن که یعنی تحقیق کرده ام و رفرنس می دهم .کی به کیه؟!

نه روش مشخصی برای گفتگو  لازم است و نه محتوای روشنی برای موضوع.

عمراً، اگر حلال کنم این «حسین بشیریۀ» پر افاده را که بابت دو واحد درس روش تحقیق ،هفده بار مرا کشاند به دفترش،آخرش هم چند بدهد خوب است؟!

سیزده !

هر چی هم گفتم آقای دکتر ،سیزده نحس است ،اقلا چهارده بده .گفت:

-تو بگو سیزده وده صدم .امکان ندارد.دقیق حساب کرده ام، نمره ات سیزده  است والسلام.

نوبرش را آورده بود، با آن نمره دادنش .

همان بهتر که گذاشت رفت،امریکا.یک دانشکده از دستش راحت شد .

تازه، آقا را باش که روی جلد بهترین کتابش را با موضوع جامعه شناسی سیاسی، هدیه کرده بود به «محمد رضا شجریان».

با آن خشکی ودیسیپلین،لطافت روحش را  نگاه کن .بچه گول می زند انگار!

نمره را با ترازوی زعفران می کشد ،آنوقت روحش را تقدیم میکند به غزل، موسیقی و آهنگهای شجریان !

دوگانگی از این بالاتر !؟

همۀ فک وفامیلهای خودم ،کیلو کیلو نمره میاورند ، آنموقع مرا باش که یک عمر، به سیزده او دلم را خوش کرده ام. یکیش همین پسر خودم، مادرش قربانش برود،به همین زودی انشالله دکترایش را هم می گیرد وبه جمع افاضه کنندگان می پیوندد. کنکور می دهد مثل آب خوردن.حرّاج ، با سایزهای مختلف برای همه.برای مدیران، پیمانکاران،بساز بفروشها و...

همین اخیرا، یکی از بستگانم که قصد شرکت در کنکور  برای ورود به  یکی از دانشگاههای معتبر مرکز بخش خودمان را داشت راهنمایی می خواست که چگونه پرسشها را پاسخ دهد.

گفتم ،هر کدومشو که بلد نیستی علامت نزن، نمره منفی دارد .

الحمدلله، رتبه اول را احراز کرد. می گفت راهنماییهایت ،خیلی به دردم خورد. هیچکدام را بلد نبودم، علامت نزدم ،پاسخنامه را سفید تحویل دادم .استادشان هم ،شکر خدا ،هیچ کم وکسری از «پروفسور حسابی» ندارد با چنان اعتماد به نفسی می گوید

«دانشجویانم»

که آن مرحوم در طول عمرش، یکبار نگفت.

خلاصه،تو همین فکر بودم که به جوانان تلگرام بگویم که بچه ها، این روش  درست گفتگوی علمی نیست و.... که ناگهان دیدم یکی از آنها «وینستون چرچیل» را با خَر وخورجینش، وارد بحث کرد.هر چی از بیوگرافی و نوشته ها وگفته های آن مرحوم و تاریخ جنگ جهانی اول ودوم ،کپی کرده بود،یکجا ریخت روی صفحۀ تلگرام .بی انصاف اصلا مجال نداد من هم چیزی بگویم.

به روح همان چرچیل که احترامش برای همه ما واجب است ،آنچه را که می خواستم به آنها بگویم،بی کم وکاست به شما خواهم گفت.اینجا هم فضای تلگرام نیست که «ریمووو» بکنند.دو برگ کاغذ است ویک قلم ،که جفتش هم مال خودم است، نه وامدار کسی است ونه مدیون وچشم انتظار  کسی که به کامش بچرخد.

چند سال پیش،به همراه دوستی به یک مراسم عروسی،دعوت بودیم که به حکم ادب،اجابت کردیم.میزبان که محبت ویژه ای به حقیر داشت ،سرزده وبی پرسش وپاسخی مارا به اتاقی هدایت کرد که جمع کثیری از پیر وجوان،دورهادور نشسته بودند.تعداد اندکی به احترام ما نیم خیز شدند والبته راستش، کثیری هم محل نگذاشتند.گویی مزاحمی به جمعشان پیوسته بود، برّ وبرّ نگاه می کردند.

گیج ودستپاچه از اینکه  همه نگاهها متوجه من است با عجله در گوشه ای نشستم وهنوز به خود نیامده بودم که بلافاصله جوانی با صدای بلند گفت:

-به افتخار وسلامتی استاد (که ناسلامتی من باشم) یک دستگاه «سه گاه» بخوان.

با کمال هول ودستپاچگی تا گفتم:

آقا .....من ..... خوانندگی .... بلد ....

که دوستم یواشکی گفت


-آروم باش! با تو نیست.با خواننده است.

چشم بر گرداندم ودیدم در صدر مجلس، یک نفر روی صندلی نشسته وکراوات پهنی، روی سینه اش دارد.در کنارش هم با همان شکل وشمایل،مرد تنومند دیگری تاری به دست داشت.بغل دست او هم پهلوان دیگری  نشسته بود که تنبکی بزرگ مقابلش بود.دانستم که اکیپ هنری مراسم هستند.


ناگهان در اجابت درخواست جوان که به آن «زاگاست »می گفتند، صدای مهیبی از تار بر خاست که به صدای هر جانوری شبیه بود جز پیش در آمد سه گاه.  اکوهای چهار گوشۀ اتاق هم صدای آنرا تقویت می کرد.بلافاصله،خواننده هم با صدایی که  هیچ شباهتی به صدای خواننده نداشت، غزلی را آغاز کرد که ابیات و مصراع آن در هم می لولید.نمی دانم راست پنجگاه بود یا شَدّ شهناز، اما هر چی بود سه گاه نبود.


 مرد تارزن،از شدت حرارت ،دستگاه را به جای سینه،بالای سرش گرفته بود .تار در دستانش همچون جوجۀ پر کنده ای پر پر می زد.تنبک زن هم چنان ضربه ای به تنبک می زد که هیچ پهلوانی به آن قادر نبود .


نمیدانم یکباره ،دست تارچی خسته شد یا چه شد که خدا خواسته، صدای تار، اندکی پایین آمد ولطیفتر شد.احساس کردم که اکنون به پردۀ سه گاه وارد میشود و طبعا خواننده نیز،هماهنگ با آن خواهد خواند.اما ناگهان، نعره ای از خواننده برخاست که شیر  از  شنیدنش، زَهرِ تَرَک میشد.


عرق شرم بر سر و رویم نشسته بود که این دستگاه به افتخار من اجرا  می شود.با پایانش نفس راحتی کشیدم.اما این خود،آغازی برای زاگاستی دیگر و زاگاستی دیگر بود.سه پهلوان هنرمند، مجلس را به سرشان گرفته بودند .غوغایی بپا بودکه بلا نسبت،سگ صاحبش را نمی شناخت.یک هَشل هَفی که نگو ونپرس .


همه جور،صدایی از اکو بلند بود، جز موسیقی.


نه توان ماندن داشتم و نه  روی بر خاستن که به یکباره ،مرد میانسالی در مجلس،کاری کارستان کرد.ده هزار تومن،میان دوانگشتش بالا برد که یعنی «زاگاست» دارد.


همه ساکت شدند .معلوم بود که احترامش را دارند.ده تومن را اندکی هم بالاتر برد وبه میزبان امر کرد،این را بدهید به آقای خواننده و بگویید که ده دقیقه ،چیزی نخوانَد. زاگاستم اینست.


جوانی از آنسوی مجلس گفت


-یعنی چی کربلایی دَدَش؟! اینکه زاگاست نیست .چیزی نخوانَد یعنی چی؟!


که کربلایی با صدای تحکم آمیزی گفت:


-یعنی چی نداره،آقاپسر ! وقت خودم است و پولشو هم دادم، می خواهم نخوانَد،تمام.!


چه سکوت فرحبخشی !


در عمرم چنان لذتی تجربه نکرده بودم .دقایق، به تندی برای  من و به کندی برای آن جوان سپری میشد که در واپسین لحظه،فکر بکری هم  به ذهن انیشتینی خودم رسید.


من هم ده هزار تومن در میان انگشتانم بلند کردم وبا صدای لرزانی که ترس آشکاری از آن جوان داشت گفتم:


- آقا، من هم ، زاگاست کربلایی دَدَش را دارم .


راستی،تو چقدر می گیری تا دست از سر کوروش ، سقراط ، افلاطون،کنفسیوس واین بیچاره ها برداری و با کپی پیست و اینجور چیزها،اینهمه روح آنها را در گورشان نلرزانی؟


چقدر می گیری بابت این آسودگی خودت و دیگران؟!


نویسنده: مالک رضایی

  • رضا امیرپور
  • ۰
  • ۰


با سلام به مردم شریف مغان

امروز 18 بهمن ماه راس ساعت 16 تصویر نامه فرمانداری پارس آباد مبنی بر اعلام نظر شورای محترم  نگهبان در رد صلاحیتم به استناد بند 1 ماده 28 بدستم رسید.خوشبینی مرا دو چندان کرد.

چرا که به اعتراضات بنده رسیدگی و بر حقانیت من رای صادر شده است.

هیات اجرایی بند 3 ماده 28 را اعلام کرده بود که هیات نظارت استان با توجه به اعتراض و دفاعیات اینجانب و شهادت شخصیت های  دینی نظر هیات اجرایی را رد کرد.

هیات نظارت استان بند 3 ماده 30 را اعلام کرده بود.که با عنایت به دفاعیات بنده  و شهادت و تایید شخصیت های دینی شورای محترم نگهبان نظر هیات نظارت را رد کرده است.

حال شورای محترم نگهبان با استناد به بند 1 ماده 28 مرا رد صلاحیت کرده است.لذا در اسرع وقت دفاعیات مستدل خود را بهشورای محترم نگهبان و مقام معظم رهبری تهیه و ارسال خواهم کرد.

امیدوارم احقاق حق خواهد شد.

با احترام: یوسف علیزاده آذر

کاندیدای مجلس دهم از حوزه انتخابیه پارس آباد و بیله سوار مغان

تاریخ:1394/11/18

  • رضا امیرپور
  • ۰
  • ۰



دکتر هادی درویشی:
 سالها در زیر زمین منزل پدری ام مستعجر بوده ام.

هادی درویشی در جلسه هم اندیشی عده ای از شهروندان پارس آبادی در پاسخ به اتهامات کسانیکه که وی را وارث ثروت هنگفت و بادآورده میدانند گفته،من وارث هیچ گونه ثروت و مال و منال بادآورده ای نشده ام بلکه با تلاش و کوشش شبانه روزی و با بهره گیری از تخصص و تجارب کاری و حرفه ایم توانسته ام خود را بی نیاز گردانم و به لطف و عنایت پروردگار متعال در این عرصه موفق بوده ام هادی درویشی همچنین گفته من منتسب به هیچ حزب و جریانی نیستم و تنها حامی ولایت فقیه و پیرو خط رهبری هستم و به این راه افتخار میکنم چرا که ما هرچه داریم از این نظام داریم و در شرایطی که تمام منطقه و بسیاری از نقاط دنیا از نا امنی و شرایط دشوار رنج میبرند در سایه ولایت و اقتدار نظام در آرامش به سر میبریم.
وی در ادامه به انتقادات برخی جریانها و گروههای رقیب که گفته اند درویشی با اشتغال به کار بیکاران منطقه در تهران به آنان ظلم کرده و آنان را از خانه و کاشانه شان دور کرده است، اشاره کرده و گفته البته نظر و شخصیت این افراد برای ما قابل احترام است اما بنده هیچ کسی را به اجبار به پایتخت نکشیده ام و متاسفانه کسانیکه این ادعا را میکنند ظاهرا نفسشان از جای گرم در می آید و از وضعیت سخت و دشوار زندگی و شرایط نامساعد مادی آنان خبر ندارند زیرا این افراد نه با پیشنهاد بنده بلکه به دلیل عدم داشتتن یک شغل با حقوق ناچیز در منطقه، بالجبار حاضر به اشتغال در پایتخت شده اند و چنانچه مسئولان منطقه شرایط اشتغال این شهروندان عزیز در منطقه را فراهم میکردند بنده هرگز راضی به اشتغال به کار انان به دور از خانواده و محل زندگی شان نمیشدم و تنها به خاطر احساس تکلیف و رضای خداوند و با هدف کمک و مساعدت به همشهریان عزیزم حاضر به این کار شده ام.
درویشی گفته چنانچه تنها درصدی به توانایی خود در این عرصه شک داشتم هرگز وارد این عرصه نمیشدم و مطمئن باشید که بنده هم توان رایزنی بالا هم تحصیلات عالیه و هم تجربه و تخصص کافی در کارنامه خود دارم و در طول سالها فعالیت در عرصه های مختلف همچنین با بهره گیری از نیروی جوانی مضاعف آماده خدمت به همشهریان عزیزم هستم و سابقه مدیریت مگا پروژه های بسیاری را رزومه کاری خود دارم.
  • رضا امیرپور
  • ۰
  • ۰


مهندس بیگدیلو که به نظر میرسید دل پری از اظهارات برخی کانیداها و طرفداران آنان دارد در آغاز سخنان خود با لحن تندی از اظهار نظرها و سخنان آنان انتقاد کرد.


وی در آغاز سخنان خود با اشاره به برخی کاندیداها که با تکیه بر توان طایفه خود پا به عرصه گذاشته اند گفت برخی کاندیداها فکر میکنند که سند ششدانگ مغان را به نام خود ثبت کرده اند و هر کاری که دوست دارند میتوانند با مردم مغان انجام دهند.اما من به شما میگویم  شما هیچ کاری از پیش نخواهید برد و حق تعیین تکلیف برای مردم را ندارید. وی با لحن تندی در پاسخ به اظهارات کاندیدایی که در جلسات خود گفته هر کسی به بیگدیلو رای دهد به خون شهدا اهانت کرده است گفت بنده بنا نداشتم وارد چنین مسائل حاشیه ای شوم و آمده بودم تا در فضایی سالم رقابت سالمی را انجام دهم ولی گویا برخی ها که منافع خود را در خطر میبینند شروع به رجز خوانی کرده و علیه بنده سخنرانی میکنند اما من با جرات تمام میگویم دست شما دیگر برای مردم رو شده است و حنایتان دیگر رنگی ندارد وی در ادامه با اشاره به اینکه برخی ها هنوز شهدا و فلسفه شهادت را درک نکرده اند گفت اگر شما با فلسفه بنیادی شهدا آشنا بودید هیچ وقت از شهدا مایه نمی گذاشتید و از مقام شامخ شهید سوء استفاده نمی کردید شما اگر واقعا معنای شهید و فلسفه شهادت را درک میکردید به خاطر چند قطعه زمین در شورای شهر دستور تفکیک آنرا برای برخی ها صادر نمیکردی شما همان فردی بودی که حتی در مدارس هم چند واحد درس به شما نمیدادند شما به اعتبار این مردم به این مرحله رسیدی و باید به مردم و انتخاب آنان احترام بگذاری چون شما هر چه داری از این مردم داری و حق اهانت به تصمیم و نظر آنا نرا نداری. بیگدیلو گفت شما سالیان سال است که از مردم زیر نهر تراب و محله آزادگان(پشت کشتارگاه سابق) با ترفندهای مختلف رای جمع میکنید اگر شما واقعا به عهدتان وفادار بودید تاکنون کاری برای آنان انجام میدادید و حداقل باید یک سالن ورزشی در این مناطق احداث میکردید اما شما نه تنها به عهد خود وفادار نبودید بلکه همواره به دید یک کالا و متاع به آنان نگاه کرده اید و وضعیت این مناطق روز به روز بدتر میشود.وی در بین سخنان خود به وضعیت شوراهای فعلی نیز گریزی زد و گفت البته بنده نمیگویم که همه شوراها ناکارآمد هستند و از مردم سوء استفاده میکنند در میان همین شوراها افرادی هستند که بنده حاضر هستم پشت صف آنان به نماز بایستم اما یکی از همین شوراهای فعلی در زمان فرمانداری اینجانب نزد بنده مراجعه کرد و از بنده درخواست کرد تا زمینی به متراژ ده هزار متر مربع که در یکی از نقاط خوب شهر هم قرار دارد به نام موسسه خیریه به فردی که در بهترین نقاط تهران (پاسداران) و کیش هم دفتر دارد و از این طریق خون مردم را میمکد واگذار نماییم تا در این مکان درمانگاه احداث کنند اما نه به صورت مجانی و خیریه بلکه با ویزیت آزاد و نرخ روز. اما نقطه جالب توجه در درخواست این شورا این بود که پیشتر حتی زمین را قطعه بندی کرده و با اردبیل هم همانگ شده بود که چنانچه بعد از مدتها درمانگاه مقرون به صرفه نبود و در آمد مناسبی نداشت آن را تبدیل به املاک تجاری کرده و به  متقاضیان واگذار نمایند که بنده آن را نپذیرفتم چرا که متاسفانه خیانت های امثال چنین شوراهایی موجب شده تا مغان به این حال و روز دچار شود.

بیگدیلو در ادامه با اشاره به اینکه حفظ عابروی مومن از همه چیز واجبتر است گفت بنده بنا ندارم موجب عابرو ریزی کسی شوم و در زمان فرمانداری ام از پرونده خیلی ها باخبر هستم اما برخی ها جسارتشان به حدی رسیده که طرفداران بنده را تهدید میکنند و عزیزانی را که در منزلشان برای بنده جلسه ترتیب داده اند موجب هتک حرمت و حجمه خویش قرار میدهند.و این به دور از انسانیت و اخلاق است.نامزد دهمین دوره مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه همه ما واقف هستیم که طایفه گرایی مغان را به این وضعیت دچار کرده است گفت برخی از کاندیداها به رغم شعارهای فراطایفه ای و شایسته سالاری ،می بینیم که در مجالس شان تمامی هم طایفه ای های خود را دعوت کرده اند و  بقیه طایفه ها را تحقیر کرده و یا انها را دسته بندی میکنند برخی ها هم در کمال ساده لوحی به ریش سفیدان طایفه های دیگر مراجعه کرده و بواسطه پیوند زناشویی دو طایفه ، از آنان رای مطالبه میکنند به هر حال ما قسم حضرت عباس را باور کنیم یا دم خروس را؟ در حالی که انتخابات صحنه دگموکراسی و شایسته سالاری است و ربطی به هم طایفه بودن و ارتباطات سببی و نسبی ندارد و باید از روی شایسته سالاری ئ تعقل گرایی اتفاق بیفتد. پس شما حق نداری ادعای شایسته سالاری کنی اما ما میتوانیم ، چرا که در اطراف ما از هر طایفه و قشری حضور دارند اما شما همچنان دنبال شعار های عوام فریبانه و پوپولیستی هستید.

وی در پایان سخنان خود ضمن عذرخواهی از حضار به خاطر اساعه ادب گفت با این حال بنده هیچونه تصفیه حساب شخصی با کسی، حتی مخالفین خود هم ندارم  و با صدای بلند میگویم هر کس بخاطر پست و مقام و کسب موقعیت به ستاد بنده می آید و با بنده همکاری میکند نیازی به همراهی آنان ندارم و محتاج چنین طرقدارانی نیستم. مهندس بیگدیلو گفت برخی ها به بنده مراجعه میکنند و پیشنهاد پنج هزار رای زا در قبال درخواستی به بنده میدهند اما من نیاز به چنین آرای ندارم و آرایی جز آرای قربه الی الله را قبول ندارم لیکن برخی ها با غوغا سالاری و جنجال افکنی مردم را در معذوریت قرار داده و به شیوه های غیر متعارف قصد دارند از مردم رای بگیرند و آنان را در تنگنا قرار دهند که متاسفانه راه دموکراسی این نیست و به جای جلب آرا مردم به واسطه زور و اجبار باید اجازه دهیم تا هر کسی در فضایی سالم و مناسب و به دور از جنجال انتخاب خود را آزادانه انجام دهند، پایان سخنان بیگدیلو با این جمله که :  به حول و قوه الهی بنده با کمک شما عزیزان تلسم طایفه گرایی را از مغان برخواهم چید.در میان تشویق و سوت و کف حضار به پایان رسید.

  • رضا امیرپور
  • ۰
  • ۰


مرحله اول داوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه پارس آباد و بیله سوار با ثبت نام ۴۷ نفر از کاندیداهای این حوزه انتخابیه وارد مرحله جدیدی شد با شروع ثبت نام نامزدهای انتخابات هر یک با شکل و شمایلی در محل های مجاز ثبت نام حضور پیدا کرده و با ژست ها و رسومات مختلفی همراه طرفداران شان نام خود را جهت رقابتی داغ و نفس گیر به ثبت رساندند.

در طول مدت زمانی که تا بررسی صلاحیت داوطلبان زمان باقی مانده بود تک تک کاندیداها بدون استثنا برنامه های خود را به پیش برده و به طور علنی و غیر علنی به تبلیغ خود پرداختند از جلسات عمومی و خصوصی گرفته تا نشست ها و دید و بازدیدهای شبانه روزی درصدد پیشبرد اهداف خود سنگ تمام گذاشتند در این بین طرفداران و دوستداران کاندیداها نیز از غافله عقب نمانده و با شدت و حدت مضاعفی به تبلیغ کاندیداهای خود پرداخته و در صدد توجیه و رفع ابهامات مخالفان کاندیداهای خود بر آمدند طوری که این شور و حال از کمتر از خود کاندیداها نبود و به شکل وصف ناپذیری از آنان به حمایت پرداختند.

اما این وضعیت زیاد طول نکشید و در اولین بررسی احراز صلاحیتهای نامزدها جهت راهیابی به مجلس شورای اسلامی تعداد قابل توجهی از آنان با توجه به معیارهای شورای نگهبان رفوزه شدند و با ملاکهایی که نهادهایی نظارتی برای عبور از غربالگری تایید صلاحیت نامزدها اتخاذ کردند، ۱۶ نفرشان نتوانستند از فیلترینگ اتخاذ شده عبور کرده و توفیق رقابت در دور بعدی را به دست آورند. گر چه هنوز فرصت اعتراض برای رفع عدم احراز صلاحیتشان باقی است اما مطمئنا همه آنها اقبال بازگشت به عرصه رقابت را نخواهند داشت.

در این بین  برخی از کاندیداها به مانند (الماسی، فهیمی و ...) مانند ادوار گذشته شاید، خود نیز انتظار عبور از این فیلترینگ را نداشتند و چندان امیدوار به احراز صلاحیتشان نبودند اما برخی های دیگر نیز که رد یا عدم احراز صلاحیت شدند امیدواری جهت بازگشت به این عرصه را همچنان دارند کاندیداهایی مانند حبیب برومند نماینده فعلی که البته عملکرد ضعیف و پر حرف و حدیثش در این دوره وی را از عرصه محبوبیت به شدت دور ساخته است و هادی درویشی یکی از افراد نزدیک به اصولگرایان و برخی چهره های سرشناس دیگر مانند تابش مدیر کل صنعت معدن تجارت استان بوشهر، وکیل سپه نماینده دور هشتم، علی علایی رئیس دو دوره شورای شهر پارس آباد و فتح الله دادگر به عنوان یکی از اعضای سابق شورای شهر در دور چهارم از جمله این کاندیداهای مطرح در این عرصه می باشند که موفق به احراز صلاحیت نشدند.

با این اوصاف به نظر میرسد با لیست تعریف شده چنانچه آن را ملاک نهایی انتخابات دور دهم قرار دهیم، موفقیت برخی کاندیداها بیشتر از سایرین در روی کاغذ و البته توجه به آراء مأخوذه در ادوار گذشته شانس و اقبال رسیدن به دوره های بعدی و حتی کسب آراء لازم در مرحله اول را تقویت می کند. کاندیداهایی مانند اسماعیل ابراهیمی، امیدعلی رعنایی، جهانگیرزاده و البته شکور پورحسین، ایرج بیگدلو، محمد نوتاش و ... که به تازگی و برای اولین بار وارد این عرصه شده اند اما با توجه به جو موجود توانسته اند خود را به سرعت با شرایط موجود وفق داده و طرفداران پر و پا قرصی را برای خود دست و پا کرده و در لیست مدعیان قرار بگیرند.

به هر حال باید منتظر ماند و دید در ایام پیش رو که دو مرحله دیگر برای اعتراض زمان باقی است  نام کدام کاندیداها از فیلترینگ شورای نگهبان و نهادهای نظارتی بیرون آمده و به جمع ۲۶ کاندیدای احراز صلاحیت شده می پیوندند دوره ای که به دلیل تعدد کاندیداها و اعلام آمادگی نامزدهایی از طوایف و قشرهای مختلف دوره بسیار سخت و نفس گیری را، صاحب نظران برای این دوره از رقابتها پیش بینی کرده اند.

اما واقع بینانه تر بود چنانچه تدابیری اتخاذ می کردند تا به جای ملاک قرار دادن گزینه هایی برای احراز صلاحیت کاندیداها و عبور از فیلترینگ که بیشتر موارد اخلاقی و غیر علمی مد نظر می باشد آزمونی برای سنجش میزان توانایی و تخصص و اطلاعات عمومی کاندیداها که یک نماینده مجلس باید برای حضور در خانه ملت به عنوان وکیل مردم بداند را ملاک تایید صلاحیت قرار می دادند.

با احترام به شخصیت و سطوح علمی تمامی نامزدهای حاضر در این عرصه متاسفانه باید اذعان کنیم که بسیاری از آنان حتی آگاهی لازم جهت قرار گرفتن در این سمت و تصمیم گری و ترسیم سیاستهای کلان نظام و کشور را ندارند.

اگر در نظر بگیریم که کاندیدایی تمامی شرایط لازم برای عبور از غربالگری شورای نگهبان را دارا بوده اما تخصص لازم برای حضور در عرصه تصمیم گیری و ترسیم نقشه کلی نظام و تصویب قوانین را نداشته باشد فردا که راهی مجلس شدند چگونه مدافع حقوق حوزه انتخابیه خود بوده و توسعه متوازن را برای مردم به ارمغان خواهند آورد همانطوری که پیش از این نیز چنین بوده و نمایندگی داشتیم که حتی در تکلم به زبان فارسی دچار مشکل بودند و مورد تمسخر صحن مجلس قرار گرفتند و یا نمایندگانی که با سوء استفاده از احساسات مردم سالها بدون نماینده در مجلس مانده از مدار توسعه و رقابت عقب ماندیم گناه این مردم که با هزار امید و آرزو این فرد را مجلس فرستادند چیست؟ اما نماینده ای نیز داشتیم که تجربه لازم را هم داشته اما به جای دفاع از حقوق مردم دنبال منافع شخصی و دعواهای زرگری خود بوده است.

در کل مردم مغان آنطور که در محافل شاهد آن هستیم تا بحال رضایت لازم را از وکلای  خود در مجلس نداشته اند.

به همین دلیل انتظار می رود مردم به عنوان اصلی ترین تعیین کننده سرنوشت انتخابات چشم و گوش خود را بازکرده و در انتخاب خود نهایت تدبر و عقلانیت را به خرج دهند و به دور از تعصبات طایفه گرایانه و احساسات و وابستگی های قومی و قبیله ای و سببی و نسبی، انتخابی عقلانی و در خور شان مغان اتخاذ نمایند تا منطقه بیشتر از این دچار پس رفت، عقب ماندگی و سرخوردگی حاصل از چهار سال بی خردی فرد منتخب  نشود.

  • رضا امیرپور
  • ۰
  • ۰

انتخاب اصلح

مشارکت فرایندی ارادی و هدفدار است که در آن تک تک افراد جامعه د ر انتخاب هدف و چگونگی رسیدن به هدف انتخاب شده دخالت دارند و علاوه بر آن در تمامی مراحل تصمیم گیری رضایت افراد ذینفع مورد توجه می باشد که این امر تابع عوامل مختلف اجتماعی سیاسی و روان شناختی است از جمله موارد مشارکت ، مشارکت در انتخابات و انتخاب اصلح است.

 

در جوامعی که تحزب گرایی وجود دارد این احزاب هستند که با ارائه برنامه بصورت منسجم از سوی مردم انتخاب شده و پس از انتخاب شدن در قبال انتخاب کنندگان پاسخگو می باشند، اما در ایران که فعالیت حزبی چندان رشدی نداشته گروهای سیاسی یا افراد بصورت مستقل در انتخابات شرکت نموده و عوامل متعددی باعث انتخاب یک فرد یا یک گروه سیاسی می گردد، اما معیار انتخاب چیست و چه کسی آنرا تعین می کند ؟

 

بر اساس قانون، انتخاب نماینده بی واسطه توسط خود مردم صورت می گیرد و این رای مردم است که تعین کننده می باشد. فرستادن نماینده به مجلس وظیفه خطیری است که برعهده احاد مردم است تا نماینده ای را به مجلس بفرستند که پاکدست، مردمی، شجاع در اظهار نظر ،دارای سوابق علمی و اجرایی، بی ادعا، معتقد به کار جمعی ،فعال ، دارای قدرت بیان و روابط عمومی بالا و…باشد؛ تا بتواند از منافع ملی و حوزه انتخابیه خود دفاع کند.

 

اینها بخشی از صفاتی هستند که یک کاندید نمایندگی باید داشته باشد اما کدام یک از این معیار ها دارای اولویت هستند. در جوامع کوچکتر انتخاب فارغ از این معیارها و براساس اشتراکات قومی، مذهبی، عشیره و طایفه و زبان و غیره صورت می گیرد که سازگار با هیچ یک از معیارهای اساسی یک انتخاب صحیح نیست.

 

دنیای دیجیتالی امروز و دگرگونی های آن و پویایی متغیرهای اجتماعی و سیاسی مستلزم شناخت دقیق و کار شناسانه مسائل است و با خوش بینی نمی توان سکان هدایت و تصمیم گیری را به یک فرد ناشی سپرد، که این کار عین مخالفت با تعهد است. چگونه می توان به فردی اعتماد کرد که اولویتها ،تخصص و صداقت را همزمان ندارد. مراجعه به اراء، سابقه انتخاب شدن در ادوار گذشته و قدرت و ثروت شرط لازم و کافی انتخاب مناسب نیست و باید وجوه مختلف را با هم سنجید.

 

داوطلب نمایندگی باید نشان دهد گزینه برتر است و این کار با نمایش و همایش باور پذیر نیست و ظیفه گرو های مدنی جامعه است که انتخاب اصلح را با ذکر دلیل و برهان به عامه مردم معرفی نمایند، تا مردم نیز با معیار و حجت و دلیل انتخاب کرده و در اعتلای سرزمین خود کوشا باشند. نکته آخر اینکه از همه دلسوزان و صاحب نظران و فعالان مدنی انتظار می رود تا ضمن تنویر افکار مردم زمینه مشارکت را فراهم کرده و به انتخاب درست کمک نمایند.

  • رضا امیرپور